شعر شهادت امام حسن (ع)

ای طشتِ خون

یک لقمه نان و گریه شد امروز چاشتم
چون ابر تیره بارش بی وقفه داشتم

دریا دوات می شد و هفت آسمان ورق
قدری ز شرح داغم اگر می نگاشتم

“لبخند مادرانه”..،من این قاب عکس را
در انتهای کوچه ی غم جا گذاشتم

از پنجه های دُوُّمی بی حیا چرا…
“دیوار کوچه”..،از تو توقع نداشتم

حالا شبیه لاله ی پژمرده پرپر است
یاسی که بین باغچه‌ی خانه کاشتم

ای طشتِ خون تو داد بزن،فاش کن چرا…
چون ابرِ تیره بارش بی وقفه داشتم

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا