شعر شهادت حضرت زهرا (س)

باد خزان

مگر که باد خزان در میان خانه وزیده
که سرو خانه ی حیدر چنین خمیده خمیده

چنان به هم زده است انکسار شیشه ی‌ جان را
که تکه تکه نفس میکشد بریده بریده

چه آمده به سر فاطمه که داخل بستر
تمام شب به خودش جمع شد چو‌مارگزیده

چه میکشید حسن چون که گفت مادرش آرام
به کوچه سیلی سختی اگر که دیده ندیده

هزار مرتبه لعنت به آن که گفت به زینب
اگر پرستوی زخمی ز جا پرید ، پریده

حسین گفت به زینب خبر نداری از اینکه
چرا حسن به روی خاک گوشواره کشیده

محمود شهرستانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا