شعر عيد غدير خم

بالاترین دست…

دستان تو حالا شده بالاترین دست

جبریل بوسه میزند بر اینچنین دست

خلق ازل , کار ِ ابد بر عهده یِ توست

ای اولین دستِ خدا , ای آخرین دست

آن دستها را آنقدر بالا گرفتند

  تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست

یادِ تو و دست تو افتادم وقتی

در علقمه افتاد بر روی زمین دست

هر سه حکایات نگاهت را نوشتند

پس آفرین آب,آفرین مشک,آفرین دست

این دستها که پیش روی ما باز است

از پشت , بسته میشود روزی همین دست

پشت و پناه محکمی بودند این ها

زهرا توقع داشت در کوچه از این دست

دست مغیره , دست زهرا , دادِ بی داد

افتاد دست بدترین ها بهترین دست

علی اکبرلطیفیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا