شعر مصائب اسارت كوفه

بانوی خسته

بانوي خسته

ناچار می برند
بانوی خسته را که به اجبار می برند

ناموس شاه را
اینگونه با شرایط دشوار می برند

در کوچه با طناب
تاریخ را به صحنه تکرار می برند

اینبار کوفیان
با دست بسته زینب کرار می برند

قامت خمیده را
با یاد روضه در و دیوار می برند

در بین ازدحام
از لابه لای مردم بازار می برند

در جای جای شهر
زنها از این مشاهده اخبار می برند

در مجلس شراب
از عمد پیش چشم علمدار می برند

 سید محمدرضا حسینی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا