بزرگ خاندان
شب مستی و شور بسم الله
همه جا غرق نور بسم الله
شده وقت سرور بسم الله
لحظات ظهور بسم الله
آمنه نور دیده ات… تبریک
قدم نورسیده ات… تبریک
بچه نه پیر ایل زائیدی
دلبری بی بدیل زائیدی
به دو عالم دلیل زائیدی
به گمانم خلیل زائیدی
خوشبحال شما و عبدالله
چشم بد دور هزار ماشاالله
زیر پایش تمام عرش برین
روی دستش تمام ملک زمین
پر قنداقه اش چو حبل متین
اولین مقتدای دین مبین
جبرئیل عبد محضرش باشد
دست بر سینه نوکرش باشد
او شبیه کتاب مستور است
و خدا خوانده اش که مامور است
پاک مطلق زهر بدی دور است
او سرآغاز چهارده نور است
پیر دین پیر علم و عرفان است
نبی الله بزرگ خاندان است
احدالناسی یا پیمبر نیست
یا رسول و نبی برتر نیست </ fo nt>
وی که با عالمی برابر نیست
جز علی با کسی برادر نیست
خوشبحال نبی علی دارد
خوشبحال علی نبی دارد
دل و جان داده دلبرش زهراست
دلبرش نه که دخترش زهراست
دخترش نه که مادرش زهراست
یادگاری همسرش زهراست
جـای در سینه ی همه دارد
غم ندارد که فاطمه دارد
نوه ای میدهد خدا بر او
که به یک غمزه میکند جادو
حیدری صولتی و زهرا رو
وحده لا اله الا هو
سفره دار همیشگی خداست
او حسن او کریم آل عباست
نوه ای میدهد به او الله
که بگوید سپس نبی الله
اقرا باسم حسین ثارالله
قبره فی قلوب من والاه
نوه اش میشود علمدارش
شافع امت گنه کارش
نه فقط میل محتشم دارد
شاعر تازه کار هم دارد
نظری تا بر این قلم دارد
دفتر شعر من چه کم دارد</ strong>
ورد لب های من محمد شد
یا حمید به حق احمد شد
شاعر: علیرضا خاکساری