شعر شهادت حضرت عباس (ع)

عاقبت

 

عاقبت لشگری ازتیر گرفتارش کرد

به زمین خوردن درعلقمه وادارش کرد

اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد

تن بی دست خجالت زده از یارش کرد

دستش افتادونیفتاد علم از دستش

رحم الله به شیری که علمدارش کرد

ترگ خشگ لبش رو نمی انداخت به آب

غم چندین لب تاول زده ناچارش کرد

آبرو درخطرومشک به دندانش بود

تیر نامرد به یک طفل بدهکارش کرد

گرچه خم شدکمرکوه ولی فایده داشت

سجده برهمت دریایی ایثارش کرد

سردرهم شده اش راسرنیزه بستند

زخمش انگشت نمای سربازارش کرد

حاج علی ناظمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫4 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا