شعر شهادت حضرت زينب (س)

تازه فهمیدم دلم

تازه فهمیدم دلم از خاک پای زینب است

اشک های دیده ام از اشک های زینب است

تازه فهمیدم دلم عصیان نمی گیرد چرا

این دل شوریده ام مست ولای زینب است

تازه فهمیدم که چشمانم چرا بی اشکنیست

از ازل آب و گلم غرق نوای زینب است

تازه فهمیدم که فریادم ز امداد کجاست

نعره های جانم از جنس صدای زینب است

«انتمُ المنصور» می دانید ای عشّاقکیست؟

این شما هستید, یاریتان برای زینب است

نسل عاشورا به صُلب کیست؟ در صلبشماست

ضامن نسل شما سوز دعای زینب است

ای برادرهای پیغمبر به دل هاتان سلام

سینه ی گرم شما مهد عزای زینب است

صورت زخم شما هم چون اسیران بلاست

تا ابد عالم پر از درد و بلای زینباست

خیمه ی پر شورتان از خیمه های کربلاست

پرچم سرخ شما زیر لوای زینب است

با تمام معرفت می گویم اینک یا حسین

عاقبت این جان ناقابل فدای زینب است

کرده دل های شما را فاطمه امیدوار

هر که خواهد کربلا حاجت روای زینب است

محمود ژولیده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا