شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

تشنه لبهای تشنه

امن یجیب خواند و همه مطلــبش رسید

لب تشنه ای که باده به داد تبش رسید

معلوم شد که تشنـــــه لبهای تشنه بود

سیراب شدچون که به ساغرلبش رسید

اما میان خیـــمه به نجمه رباب گفت

شکرخدابه دادحسین زینبش رسید

وقتی لهیب عشق دلش را فرا گرفت

سوز عطش زبانه زد آتش به پا گرفت

تا نشنوند لشگر کوفه حسین شکست

بغضی نشست بین گلویش صدا گرفت

زانو زد ونشست و شکست و نگاه کرد

زینب رسید و یک طرف  آن عبا  گرفت

صمد علیزاده

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. بسمه تعالی
    سلام دوست عزیز
    این وبلاگ بسیار پرمغز و بسیار پرمحتوی ست . جای روضه و زندگینامه اهل بیت علیهم السلام برای تکمیل هر چه بیشتر وبتون احساس میشه .
    بنده از مداحان هیئت محبان الزینب س میدان خراسان دعاگوی شما عزیز اهل بیتی هستم اگر قابل باشم اگر کمکی خواستید دریغ نمی کنم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا