شعر مصائب اسارت شام

خدا چرا ؟ …

خدا چرا ؟ ...

بزم شراب و عترت طــاها خدا چرا

ویرانه ها و دخـــــترزهرا خدا چرا

بازار شام و سنگ و سر و محملی عیان

کوچه به کوچه زینب کبری خداچرا

سرکوچه گرد شام و تنش کربلانشین

خورشید روی نیزه ی اعدا خداچرا

باران سنگ جای خوشامد به میهمان

بیش از بقیه بر سرسقــــا خدا چرا

بوسیده بوسه گاه رسول و بتول را

آن خیزران به تشت مطلا خدا چرا

 ‏‎آن نیمه شب چقدرشبیه به هم شدند

طفل سه ســــاله و سر بابا خدا چرا

آگاه از بلا و قـــــــــــــوانین ابتلا

خون خدا و این همه بلوا خدا چرا

جاریست خون سرخ تودرطول عصرها

درسرخـــــــــــنای تنگ شفقها وفجرها

صمد علیزاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا