شعر شهادت حضرت مسلم (ع)

چشم شور

چشم شور

از حالِ زار نامه برت حرف می زنند

از این سفیر دربه درت حرف می زنند

 در مسجدی که عطرعلی می وزد از آن

از بی نمازی پدرت حرف می زنند

نیزه فروشهایِ نظرتنگ ِ چشم شور

ازقدوقامت پسرت حرف می زنند

 کار ازبهای گندم ری هم گذشته است

ازقیمتِ سر قمرت حرف می زنند

 دیدم کنیزهای دم بخت ِ بی جحاز

از دختران در سفرت حرف می زنند

 دیدم که درمحله ی خورجین فروش ها

خولی وشمر پشت سرت حرف می زنند

  وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا