شعر شهادت حضرت زهرا (س)

جانماز

بر جانماز وقت دعای شبانه ها تازه شوند درد همه تازیانه ها

چون اشک روی گونه ی من غلط می خورد

از زخم صورتم کشد آتش زبانه ها

از من دعا به یک یک همسایه ها رسید

شد ناسزا نصیبم از آمین خانه ها

من نان خشک و آب سر سفره می نهم

پر می کند خلیفه ی غاصب خزانه ها

من خرج گشته ام به خدا در ره علی

با استناد کردن بر این نشانه ها

روی کبود و موی سفید و قد هلال

هستند اوج روضه ی من در ترانه ها

بر رنگ زیر چشم ترم غبطه می خورند

تا روز حشر رنگ همه سرمه دانه ها

فضه به موی زینب من شانه می زند !

کاری که بر نیاید از این کتف و شانه ها
رضا رسول زاده
نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا