شعر ولادت امام حسن (ع)

جانم حسن

جانم حسن

قصد من تا شما رسیدن بود
دست از از غیر تو کشیدن بود

تا تو هستی دلم چه غم دارد
آنکه دارد تو را چه کم دارد

هر گدا عز و شوکتش با توست
از مذلت برائتش با توست

من به تو گفته ام نیازم را
سوی تو خوانده ام نمازم را

وه که مرآت فاطمی هستی
صدر سادات فاطمی هستی

عاشقت سینه چاک های نجف
صاحب کل تاک های نجف

در مرام علی ثواب تویی
ساقی و ساغر و شراب تویی

در سکوتت کلام عاشورا
زیر دینت امام‌عاشورا

چشم عالم به سیدالشهداست
خود ارباب تحت امر شماست

کتب انبیاء مجله ی توست
کل کرب و بلا محله ی توست

سلطنت بر محیط دل داری
در حرم حق آب و گل داری

به در بسته ام کلیدی تو
پدر قاسم شهیدی تو

از تن اهل خیمه ها جان رفت
ای امان از دمی که میدان رفت

کوفیان در ازای زر زدنش
قاسمت را یقین نظر زدنش

شیشه های عسل زمین افتاد
پسرت از فراز زین افتاد

با عسل نقش خاک رنگین شد
تربت از آن به بعد شیرین شد

حسین واعظی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا