جانم حسین
قلمم را بده در جام مرکب بزنم
به هوای سر گیسو به دل شب بزنم
آنقدر کاسه ی چشمم شده آلوده ی می
که محال است به پیمانه دگر لب بزنم
پر فطرس به پرم خورده هوایی شده ام
سر سجاده نشستم که دم از رب بزنم
من گدا هستم و زهرا و علی خواسته اند
حلقه را بر در این خانه مرتب بزنم
مثل مستی که فقط عاشق ساغر زدن است
بندگی کردن من در گرو در زدن است
دراین خانه فقط سوخته پر می آید
در این خانه گدا وقت سحر می آید
به سر و روی غلامان بنشین دقت کن
هرکسی آمده زیبا به نظر می آید
روسیاه آمده اینجا وبه او گفته شده
آخرش نوکر خوبی زتو در می آید
هرکسی عبد حسین است نه از روی صراط
روز محشر که شد از زیر گذر می آید
نامه ی ما همه از قبل ، نگارش شده است
هرکسی نوکر آقاست سفارش شده است
کاش میشد بشوم محرم ارباب، حساب
سگ این خانه شود آدم ارباب ، حساب
این همه مرده کجا و دم عیسای مسیح
میکند آن همه را یک دم ارباب، حساب
قدر بال مگسی اشک رساندند وسپس
باز کردیم به روی کم ارباب ، حساب
می کشند از همه ی خلق حساب اما بعد
میکند روز جزا باهمه ارباب، حساب
تاقیامت همه جا دور و بر فاطمه ایم
چون نظر کرده شخص پسر فاطمه ایم
نیست بیچاره و رسواتر از این برده کسی
نیست غافل به خدا یارمن از درد کسی
قبل هجران همه اش وصل به من داده شده
قبل اینکه برسد درد ، دوا کرده کسی
آخر نامه ی عشاق ، مرا جا بدهید
به امیرم بنویسید : سر آورده کسی
آخر عشق حسین اول دیوانگی است
که ندیده است در افلاک از این پرده کسی
میل مان بر سر سجاده به تربت ، بالاست
پرچم سینه زنش روز قیامت ، بالاست
رو زدم گر به کسی روی مرا زد به زمین
پر من سوخت و خوردم همه جا بد به زمین
گرد و خاک حرمش را بکنم با چه عوض؟
با بهشتی که نوشتند می ارزد به زمین
خوردن گندم ممنوعه به ما خیر رساند
با سرش عاشق دیوانه اش آمد به زمین
میشود زیر و زبر مثل جهنم ،دنیا
اگر این کرببلا نیز نباشد به زمین
میشود زائر ارباب کمن زارالله
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
جای این اشک فقط کوثر و زمزم بخرید
شادی هر دو جهان چیست؟ فقط غم بخرید
بنشینید سر جاده بگویید آقا
همه را مثل گداهای خود از دم بخرید
رفته سرمایه من بارمن آفت زده است
مثل هربار کمی بار مرا هم بخرید
سر این سفره مرا یک شبه مهمان بکنید
سراین سفره مرا قبل محرم بخرید
گره روی گره دارم به خدا محتاجم
به هوای حرم کرببلا محتاجم
بر سر شاه دگر شور منا افتاده
کاروان در گذر حادثه ها افتاده
اثر ناله ی زهرا همه جا پیچیده
آش نذری حسین است که جاافتاده
چرخ عمر علی اصغر که نچرخیده هنوز
میشود گفت که حالا به صدا افتاده
وسط خیمه زنی تا به سحر بیدار است
این رباب است که دیگر به دعا افتاده
شده آیینه دقّ دل ارباب ، رباب
میشود بی علی اصغر به خدا آب، رباب
رضا دین پرور