جانم حسین
آزاد ، آنکس که گرفتار حسین است
آباد ، آن قلبی که بیمار حسین است
زهرا خریدارش بود در روز محشر
هر دل در این دنیا خریدار حسین است
دستش نمیماند تهی اصلا کسی که
دستش به دامان علمدار حسین است
آتش گلستان شد به ابراهیم ، آتش
در اختیار دست سردار حسین است
شاید غلط باشد ولی یوسف پس از ما
مثل کلاف غم به بازار حسین است
موسی مدد از او گرفت و زد عصا را
عیسی مسیحایی دم از کار حسین است
آدم به گریه شد سیه پوش عزایش
چون دید خالق هم عزادار حسین است
جان داد تا از او خلائق جان بگیرند
با این حساب عالم بدهکار حسین است
هر جا که بزم روضه ای برپاست آنجا
دولتسرا ، فردوس، گلزار حسین است
دانی چرا دست ادب در روضه داریم؟
زهرا خوش آمد گوی زوار حسین است
آن ذرهء ناچیز در این عشق ماییم
زینب در این بازار دلدار حسین است
تفسیر زیبایی است در چشمش ره شام
چون چشم زارش محو رخسار حسین است
داریوش جعفری