شعر شهادت امام جواد (ع)

جگرت سوخته از زهر

غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود
مرهم زخم دلت؛زخم زبانها نشود

جگرت سوخته از زهرو دلم می سوزد
جگر سوخته با خنده مداوا نشود

آب هم سوخت دلش بر لب خشکیده‌ی تو
قد خمیده شدی و مثل تو کس تا نشود

به لب تشنه ی تو همسر تو می خندید
طعنه می زد که دگر ابن رضا پا نشود

غلت می‌خوردی و پهلوی شما خاکی شد
شکر پهلوی تو چون پهلوی زهرا نشود

بازهم شکر که با نیزه نخوردی به زمین
خاطرت جمع سرِ راس تو دعوا نشود

هلهله بود به دور تو ولی حرمله نه
به روی سینه ی تو پای کسی وا نشود

پله پله سر تو خورد به پله اما
نوک سر نیزه به حلقوم شما جا نشود

پیکرت ماند روی بام ولی سنگ نخورد
به روی بام دگر دور تو بلوا نشود

دور ناموس تو را جمع حرامی نگرفت
دخترت در ملاعام تماشا نشود

محمود اسدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا