حالا که
حالا که زخم های تو مرهم گرفتهاست
بانو تمامِ خانهی من غمگرفته است
سِنّی نداشتی چقدر پیرمی روی!
شرم از قدِ هلالِ توحالم گرفته است
کِز کرده خاطراتِ تو رامی کند مرور
یک گوشه خانه دارِ توماتم گرفته است
جز چند تکهی کفنی بینِبُقچه چیست؟
بر دیده می گذاردو محکم گرفته است
بانو گُمان نمی کنیاندازهی تو را
تابوت سازِ خانه کمی کمگرفته است
بوسه حسین(ع)برکفِ پایِ تو می زند
امشب برای عمرِ کَمت دمگرفته است
لحظه به لحظه غسلِ تو راپیر می شوم
از زندگی نفس به نفس سیرمی شود
با زخم بالِ پر زدنت سرخگشته است
گلبرگ های یاسمنت سرخگشته است
در لحظه های شُستنِ اززیرِ پیرهن
مثلِ غروب پیرهنت سرخگشته است
چندین و چند جایِ تنِ توشده کبود
چندین و چند جایِ تنتسرخ گشته است
این زخمِ سینه بد قِلِقیمی کند هنوز
سرباز کرده و کفنت سرخ گشتهاست
وای شد گِره ز روسریت وای بردلم
از زیرِ گوش تا دهنت سرخگشته است
از بس که آستین به دهنگریه می کند
از بُغض صورتِ حسنت سرخگشته است
از غُصه سر به چوبهیتابوت می زنم
جان می کَنم من از توولی دل نمی کنم
علیرضا شریف