شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

حرمیشویم روزی

یک عمر قسمت این بود ما پشت در بمانیم
بار دگر نیایی بار دگر بمانیم

از صبح تا به شب را رفتیم گریه کردیم
گفتیم پیشت امشب با چشم تر بمانیم

آنان که پَر گرفتن از بام تو پریدن
ما را چه بهتر اینکه بی بال و پر بمانیم

راضی نشو بخندن بر حال نوکرانت
تا کی به شوق دیدار بین گذر بمانیم

گفتن چند باری از پیش ما گذشتی
رسمش نبود ای دوست ما بی خبر بمانیم

جارو بده به دستم جارو کش تو باشم
عشق است در بساطت ما کارگر بمانیم

گرچه گناهکاریم اما گناه داریم
حرمیشویم روزی با تو اگر بمانیم

خلوت شد این حوالی رفتن مهمانان
اما تو دوست داری ما بیشتر بمانیم

هر راه بسته بادا جز کربلای ارباب
راضی نشو خمار این یک سفر بمانیم

زینب بدون عباس دور و برش شلوغ است
بگذار جان زینب این دور و بر بمانیم

شاعر؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا