شعر شهادت امام حسن (ع)

حسن جان

باغ دل بتول و علی را ثمر حسن
در زینب است و لعل حسین و گهر حسن

شاه جهان علی‌ست چه شاهی که بهر او
شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن

در مدح مرتضی چه بگویم کزان تبار
دختر شده‌ست زینب کبرا، پسر حسن!

گردون طواف خانه‌ی زهرا کند که گشت
ماه شبش حسین و به شامش سحر حسن

بر منتجب چه نام نهم غیر مجتبی
آن شاه حسن را چه بخوانم مگر حسن

ورد زبان عالمیان نام احمد است
ورد زبان حضرت خیرالبشر حسن

جانم به اهل بیت نبی! هر چهارده
اهل کرامت‌اند ولی بیشتر حسن

صحرا به یک اشاره شود حجره‌ی طلا!
باری کند ز لطف به خاک ار نظر حسن

هر روز کوچه کوچه پی سائلان روان
هر شب به کوچه های فلک رهگذر حسن

اندوهگین ماتم فرق علی حسین
اندوهگین روضه‌ی دیوار و در حسن

آید صدای فاطمه بر گوش قدسیان
ای بی کفن حسین…الا خون جگر حسن!

لعنت به هرکه خوار و ذلیلت شمرده است
کوری چشمشان به توام مفتخر حسن

یا ایها‌العزیز! تو عزت عطا کنی!
هرکس که شد گدای تو شد معتبر حسن

جان مرا خدای کند خشت صحن تو
لطفی! که این دعا بشود “کارگر” حسن

از من سلام سوی خداوندگار حسن
من کیستم؟؟ سلام خداوند بر حسن

علیرضا نور علیپور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا