حیدر مددی
در تلاطم تمام ذراتند
مست کردند آسمان ها هم
میروند آفرینش و خلقت
همگی دستبوس او باهم
(اسدالله در وجود آمد
در پس پرده هر چه بود آمد )*
گرچه پسوند او مقدس بود
کرد بیرون ز خانه مریم را
فاطمه تا رسید ، دیوارِ –
کعبه میگفت خیر مقدم را
جای در باز میشود دیوار
به تمنای حیدر کرار
سِّرِ میلاد او چنان مخفی ست
من چگونه بگویم او بنده است
نه کسی دیده زاده گشتن از او
این علی بود یا خداوند است
طربم ، شادی ام ، خوش آهنگم
علی اللهی ام بزن سنگم
شجرنامه ی محبین است
مادرم فاطمه علی ، باباست
خاکبوسان خاندان هستیم
پس اولُیالاَمْرِمان بَنی الزهراست
سیر تاریخ عصمت این سند است
چهارده بار یاعلی مدد است
هر که با سیزده جدل دارد
مشکلش جای دیگری باشد
نحس بدخواهِ مرتضی علی ست
«سیزده»رمز حیدری باشد
یک سخن مانده نکته ی بحث است
اولی شوم و دومی نحس است
کعبه قربان کاشی حرمش
مکه هم حسرت نجف دارد
سگ دربار میشود آنجا
سر سوزن کسی شرف دارد
خوب یا بد ، به او گرفتارم
از دوتا نانجیب بیزارم
رجبِ بی نجف نمیخواهم
ولی الله ! یا ابالحسنین
دور افتاده از عراقِ تواییم
یک زیارت بده بحق حسین
«صله» خوب است از «ولی» باشد
رازق زندگیم علی باشد
قال مولانا سیدالاحرار :
حارَ هَمْدانْ فَمن یَمُت یَرَنی
در نمی آید از تنم جانم
تا بیایی و سر به ما بزنی
(یاعلی یاعلی بهارم باش
وقت جان دادنم کنارم باش)*
مادرش باردار بود اما
رفت با احترام سمت حرم
باز کردند راه را مردُم
روضه را تو بگو کجا ببرم
در که شعله گرفت ، زهرا سوخت
غنچه با گل میان بلوا سوخت
آنچنان پاره کرد قنداقه
اسمش از آن به بعد حیدر شد
این کجا کربلا کجا بخدا
«خنجر و بند» سهم اصغر شد
پاره کردم قُماط ، با سرعت
پسرم دست و پا بزن راحت
علیرضا وفایی خیال
*اسدالله در وجود آمد
در پس پرده هر چه بود آمد
شاعر:صفایی جندقی رحمت الله علیه
*یاعلی یاعلی بهارم باش
وقت جان دادنم کنارم باش
شاعر: آقای علی اکبر لطیفیان