شعر وروديه محرم
دل نوکر
هرکجا نام تو آمد کار ما فریاد شد
غصهآبادِ دل نوکر حسین آباد شد
یا حسین مادرم اول به من تاثیر کرد
طفل او در گاهواره عبد مادر زاد شد
پیش معصومین عزیزم چون عزیز من تویی
آنقدر گفتم حسین تا مادرت دلشاد شد
از تو آقایی میاید از منِ بد نوکری
هر کسی پیگیر کار روضه شد امداد شد
آنکسی که دید این دیوانه هایت را حسین
گریه کرد و بیخیال قصه ی فرهاد شد!
یک نفر از برکت نامت شفایش را گرفت
یک نفر از برکت تو صاحب اولاد شد
هم پدر بودی برایم هم رفیق من شدی
پشت من بودی در آن وقتی که وضعم حاد شد
حُر بدون تو به زندان هوای نفس بود
تو در آغوشش گرفتی بعد از آن آزاد شد
کربلای ما به امضای بزرگ مشهد است
جلوه ی شش گوشه ی تو پنجره فولاد شد
آن سه روزی که تنت افتاد عریان روی خاک..
روضه خوان پیکر تو ناله های باد شد
سید پوریا هاشمی