شعر مناجات امام حسين (ع)

دوستت دارم

نداشت رونقی از صبح ، گر چه بازارم
چه غم که آخر شب میشوی خریدارم

چقدر خرج منِ روسیاه میکنی و . . .
چه سود؟!…بار گناه است کلِّ انبارم
قبول…من بدم اما تو دوستم داری
قبول…من بدم اما … دوستت دارم

سلاح آخر یک طفل گریه کردن اوست
شبیه کودک لج رفته ، اشک میبارم

کنار خانه ی زهرا ، مرا تو خانه بده
بگو که شامل “اَلجّار ، ثُمَّ ، اَلدّارم”

به روضه روضه ی شب های جمعه محتاجم
به کوچه کوچه پیِ روضه هات آوارم

ببند پای مرا پایِ کارِ هیئتها
گره بزن دل من را . . . به تو گرفتارم

به هر که گفت که کارِ تو چیست؟…میگویم
میانِ حلقه ی سینه زنان . . . “میوندارم”

خراب بزم خرابه شدم که دختر گفت:
بیا عمه پدر آمده به دیدارم

بیا دخترک حرمله…بیا اینجا
ببین…ببین…نگفتم که من پدر دارم

کشید موی مرا زجر و طعنه ام میزد
زهی خیال که دست از سرِ تو بردارم

ز بس که زیر پایش مرا لگد میزد
عجیب در طلب شانه ی علمدارم…

 ایمان دهقانیا

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا