ظاهرا از ریا ابا دارم
باطنا ادعا…. ادا… دارم
کفر من هست حُبِ دیده شدن
شرم از روی انزوا دارم
های و هوی مرا نگاه نکن
پولِ خُردم سر و صدا دارم
این نداری تمام دارایی ست
راضی ام من که فقر را دارم
هر چه دارد کریم ، مال گداست
هرچه دارم من از شما دارم
پیش مردم مرا خراب مکن
به همه گفته ام تو را دارم
لنگ محشر نمیشوم چونکه
از طریق آبله به پا دارم
برسد پای من به کرب و بلا
با ابوالفضل حرف ها دارم
آه… من هم شبیه ام بنین
حسرت و آه کربلا دارم
خنده آمد سری به او بزند
گفت ام البنین عزادارم
از پسرهای من سپر برگشت
من ولی داغ بوریا دارم
گفت آب و غذا نخورده حسین
چقَدَر گریه ی قضا دارم
گروه “یا مظلوم