صد هزاران روضه داری بیشتر سرمگو
حق در آغوش تو گریان و تو در آغوش او
سجده ای با صورت از زین کرده ای در قتلگاه
هم تیمم کرده ای با خاک هم با خون وضو
از قفا آن بی مروت قصد دارد نقطه چین
کار را دشوار کرده بوسه ی زیر گلو
خون اصغر را کشیدی روی صورت بارها
آیه ی تطهیر را تفسیر کردی مو به مو
کل ذرات فلک حیرت زده محو تواند
تو میان قتلگه با ذات خود در گفتگو
بسکه مستی کرده ای در عین وحدت با خدا
تا قیامت عالم از دست تو میگیرد سبو
چشم های زینبت را کاش می بستی حسین
قبل از اینکه او شود با پیکر تو روبرو
ساربان با یازده انگشت رفت از کربلا
این هم از تاویل خونین حسین از تنفقو
محسن صرامی