شعر مدح امام حسين (ع)

أَمَّنْ يُجیب

شرمِ رویم عِتاب می طلبد
آبرویم ، گلاب می طلبد

شبِ بی مستی ام به سستی رفت
رِخوتم را شراب می طلبد

ما کجا و کجا آبادی؟!
عشق ، خانه خراب می طلبد

کسب و کارِ دکانِ بندگی ام
آخرِ شب حساب می طلبد

“یا مُقَلِّب . . .” بد دل آشوبم
قلبِ من انقلاب می طلبد

رختِ ذلت تنم کرده گناه
جامه ی نو ثواب می طلبد

فهمِ “أَمَّنْ يُجیب . .‌.” یعنی که
مستجاب اضطراب می طلبد

“یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ مِسْکین”
که گدا نان و آب می طلبد

رحمت عام ماست گریه به تو
فیض باران سحاب می طلبد

کربلایت ضمیر رؤیایم . . .
وصلت انگار خواب می طلبد

باب فیض است که شب قدرم
روضه های رباب می طلبد

چه به روز رباب آوردند
که فقط آفتاب می طلبد

تشنه لب بود و در مسلمانی
ذبح لب تشنه آب می طلبد

کربلا عمه گفت زیبایی
روضه شامِ خراب می طلبد

ایمان دهقانیا

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا