شعر شهادت حضرت زهرا (س)
روی نیلی زخم پهلو
در جنان بر فاطمه چون چشم پیغمبر گریست
آسمان هم تیره شد از بس که بر کوثر گریست
نیمه شب همراه نخل کهنه ای با سوز دل
شکوه از مسمار کرد و فاتح خیبر گریست
دید در دستان زهرا قدرت یک شانه نیست
شانهء خود را عصایش کرد و چون مادر گریست
روی نیلی زخم پهلو درد بازو چشم تار
فاطمه با دردها بر غربت حیدر گریست
ماذنه فریاد شد حی علی خیر العمل
در نماز خویش بر آن مردم کافر گریست
این نماز بی قیامش خانه را غمخانه کرد
هم حسین و هم حسن هم زینب مضطر گریست
وای مادر مادرِ طفلان چنان جانسوز بود
عرش را لرزاند و بر حال دل کوثر گریست
مادرِ این روضه ها تنها نه چشم عاشقان
آمدی دیدی که زیر تیغ هم حنجر گریست
داریوش جعفری