دخترعمو! عقد من و تو آسمانی ست
روی زمین جایی برای ما دوتا نیست
قلب من و جسم تو خیلی شکل هم شد
روی دوتایش از شکستِ غصه جا نیست
شرمنده ام در شهر ، قحطیِ طبیب است
جانِ تو خیلی گشته ام اما دوا نیست
خیلی مراعات مرا کردید ، نُه سال …
چیزی بخواه از من که اینگونه روا نیست
با چادر تو از یهودی نان گرفتم
اندازه ی آن چادر تو این عبا نیست
خیلی شکسته تر شدیم این چند ماهه
اصلا شبیه روزهای قبل ما نیست
امشب دعا کن بچه ها آمین بگویند
اینجا کسی مثل خودت حاجت روا نیست
سردرگمی سخت است ، سنگین است و دشوار
امروزِ ما اما شبیه کربلا نیست
هم بود (الف) هم (کاف) هم (ر) ، این چه سری ست ؟
هر طور میچیند علی را باز ( با ) نیست
علیرضا وفایی خیال