شعر مدح و مناجات حضرت عباس (ع)
سقای حرم
سوغات تو از علقمه آیا بخورد تیر ؟
یک مشک پر از حسرت لبها بخورد تیر ؟
بادست رشیدت که در آغوش کشیدیش
این آرزوی توست مبادا بخورد تیر
تاچند قدم مانده به بی تابی طفلی
تو آمدی و آمدی …. اما بخورد تیر
حالا که به این خیمه تشنه نرسیدی
تو خواسته ای آن قد و بالا بخورد تیر
تو خواسته ای دست ترت را که بیفتد …
چشمی که رسیده است به دریا بخورد تیر
تو خواسته ای حال که آبی نرساندی
سرتا سرشرمندگی ات را بخورد تیر
تو خواسته ای تا همه دار و ندارت
پیش قدم حضرت زهرا بخورد تیر
علیرضا لک
سلام علیکم….
طاعات قبول انشالله……
شعر با ادم چه میکند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم عاشقه شعرم ولی نمیتونم شعر بگم……..
فوق العاده است………..لوگوی شما در وبلاگ من هست…..به کربلای ما هم سریزنید و اگه خواستید لینک بفرمایید….یازهراس