سلام خواهر خورشید
صدا صدای تپش های قلب باران است
و یا که زمزمه ی قاریان قرآن است
ستاره ها همه جمع اند , دور منزلِ نور
به پشت خانه ی خورشید , راه بندان است
فضای خانه ی موسی پر است از یاس و …
دوباره ذکر لبش نام “فاطمه جان” است
برای دختر خود “ان یکاد” می خواند
لبش بخندد و چشمش ز شوق گریان است
خدا دوباره به آل رسول , کوثر داد
و برکتی که خدا می دهد فراوان است
بگویم از برکاتی که داشت مقدم عشق
دمم چه گرم گرفته … وَ باز هم دم عشق …
سلام خواهر خورشیدِ این دیار , سلام
سلام حضرت گل حضرت بهار , سلام
به محضر ملکوتی مقدم تو درود
به ساحتت که شدی فاطمی تبار , سلام
تو آمدی و به خاک کویر , گل روئید
به مقدم تو فرستاده شوره زار , سلام
فضای خانه ی قلبم دوباره روشن شد
تپش تپش به تو داده ست , بی قرار , سلام
منِ غلام کجا و سلام , بر تو کجا … ؟!
شما قبول کن ای صاحب اختیار , سلام !!
به خاک پای تو هرگز نمی رسم … هیهات
ولی به گردِ غبارت هزارها صلوات
تو شاه زاده ای و من غلام زاده ی تو
تویی ملیکه و من هم گدای ساده ی تو
به دودمان گداهای دودمانِ شما …
همیشه خیر رسیده ز خانواده ی تو
همیشه فوق تصور به من کَرَم کردی
رسیده روزی ام از لطف فوق العاده ی تو
هر آنچه مصلحت توست حکم تقدیرم
به جز صلاح , نباشد به هر اراده ی تو
دوباره تذکره ام را بگیر و امضا کن
که باز , راهِ من افتد میان جاده ی تو
بیا مرا حرمی و مسافر قم کن
اگر صلاح من این است , در حرم گم کن
دلم دو دل شده امشب به راهِ قم – مشهد
که ماه , ماه جنون است , ماهِ قم – مشهد
همیشه چشم امیدم به دست های شماست
و زندگی بکنم در پناهِ قم – مشهد
کبوتران شما هم سپید رویانند
منم کلاغ شما … رو سیاهِ قم – مشهد
به لطف حضرتتان است اگر دلم قرص است
که هست بر منِ عاشق , نگاهِ قم – مشهد
دلم اسیر مسیر تو و رضاست , فقط
و پرسه گاه من است ایستگاهِ قم – مشهد
همیشه زائر راه قم و خراسانم
و شکر می کنم از اینکه اهل ایرانم
رضا قاسمی