شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
شبیه حضرت پیغمبر
امروز از همیشه پریشان تری چقدر
داری دوباره از همه دل می بری چقدر
دیدم که بر فراز عقابت نشسته ای
حالا شبیه حضرت پیغمبری چقدر
با دیدن جمال تو میگفت جبرئیل
پیغمبر خدا ؛ تو علی اکبری چقدر
با این شکوه واین قد وقامت قیامتی
با آن لبان غرقه به خون،محشری چقدر
شیرازه های لشکریان را به هم بریز
لازم به ذکر نیست که جنگ آوری چقدر
ای آن که تشنه آمدی وتشنه میروی
جام بلاست در کف من میخری؟ چقدر؟
در لحظه ی مکاشفه دیدم به چشم خویش
بر روی نیزه از همه سرها سری چقدر
حالا درنگ کن که بنی هاشم آمدند
حالا نگاه کن به خودت پرپری چقدر
احمد علوی