شعر شهادت حضرت عباس (ع)

شب سیاه

‌دو دیده ام به کنارت پر از قمر کردند
ز تیغ و نیزه تنت را چه مختصر کردند


و مثل پیکرت از هم سپاه من پاشید …
تورا زدند و مرا چون تو محتضر کردند

قدم شکسته شد از این شکسته قامت تو
شب سیاه مرا بی تو بی سحر کردند


چه آمده به سرت از زمان ترک خیام
چه شد که سهم من از تو , دو چشم تر کردند


عبا و اهل حرم هم برای تو بس نیست
تلاش بردن جسم تو بی اثر کردند


نمانده راه برایم جز اینکه, بشکنمش
تن سه شعبه ی تیری که در نظر کردند


ببین که آتش بغض علی زبانه زده
ببین که غارت گوشواره ها به سر کردند


برای راحتی غارت حرم , عباس …
حریم آل خداوند بی سپر کردند


بلند شو یل لشکر ببین حرامی ها
بسوی خیمه گه خواهرت نظر کردند


رسیده وقت وداعی ز جنس غربت و غم
که از فراق تو مرگ مرا خبر کردند

‌ ‌
‌‌فرشید یار محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا