شعر مدافع حرم
سپیده سر زده صدها سلام بر یاران
خبر… دوباره خبر… آمده خبر یاران
خبر به روشنی صبح صادق آمده است
خبر به سرخی خون شقایق آمده است
کجاست منبر شادی؟ که غم پریشان است
که چشم دشمن از این اتفاق گریان است
خبر دهید که خون ستاره گل داده
دوباره آری! آری دوباره گل داده
چه خوب پاسخم از سوی فال میآید
نسیمِ دلکَش “اَلبُوکَمال” میآید
ببین که “تَلِّعَفَر” گریه میکند از شوق
و “تَدمُر” است که لبخند میزند با ذوق
ببین که سوریه را شام شوق آماده است
عراق اسیر اگر بود دیگر آزاد است
دوباره دست به سینه, سلام رویِ لب
سلام حضرت باران! سلام یا زینب
کفن شدیم یکایک به افتخار, تو را
خدا نکرده نیازارد این غبار تو را
به سر همیشه هواخواهی حرم داریم
شهید هر چه بخواهی هنوز هم داریم
هنوز هم سر ما و منای سر دادن
هنوز هم پر ما و هوای پر دادن
بخواه غیرتمان را به شب نشان بدهیم
بخواه حضرت باران! بخواه! جان بدهیم
به مکتبی که زمین خورده بود, جان دادی
تو استقامت ارباب را نشان دادی
قیام قافلهها در ضمیر صبرت بود
تو ایستادی و دشمن اسیر صبرت بود
به استقامت بود آنچه از ظفر دیدی
اگر چه تیغ به دستت نبود, جنگیدی
اصول مکتب مان خانۀ مناظره نیست
نشانمان دادی راه حق مذاکره نیست
مباد درد همین فتنه را زیاد کنیم
به دشمنان قسم خورده اعتماد کنیم
دوباره میدهم از بام احترام سلام
سلام منتقم لاله ها! سلام سلام
خبر سپیده شود کاش شام برخیزد
و کعبه پیش تو با احترام برخیزد
خبر دهید به یاران بهار آمدنی است
“بهار, وعدۀ پروردگار” آمدنی است
حسین صیامی