شعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا

شعر مناجات با خدا

باگریه آمدم اغفرلی الذنوب
حالا که در زدم اغفرلی الذنوب

رسوایی از من است آقایی از شماست
تو خوب و من بدم اغفرالذنوب

بیهوده میدوم دورو بر خودم
گم کرده مقصدم اغفرلی الذنوب

توخواستی که من یا ربنا کنم
دیگر نکن ردم اغفرلی الذنوب

شرک خفی زیاد توحید من کم است
انگار مرتدم اغفرلی الذنوب

حق رضا ببخش حق رضا بخر
دلتنگ مشهدم اغفرلی الذنوب

بال مرا نچین این بال آبروست
من جلد گنبدم اغفرلی الذنوب

هرساله کربلا مشایه رفته ام
یا رب به هرقدم اغفرلی الذنوب

پایین پای شاه امشب چه محشر است
این مجلس عزا از داغ اکبر است

تا کوچه باز شد صدبار نیزه خورد
آثار کشتنش دربین معبر است

فرق شکسته اش فرق سر علی ست
پهلوی پاره اش پهلوی مادر است

اصلا عوض شده اوضاع پیکرش
جای دو دست پا جای دوپا سر است

میریزد از عبا هی جمع میشود
یک لحظه بیشتر یک لحظه کمتر است

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا