شعر ولادت حضرت رقیه (س)
روزی که آمد دست و پا گم کرد تقویم
واشـد لبِ هـور و مـَلـَک تنها به تکـریم
از ماه و روز و ساعت و سالش نگفتند
گـفتـند زهـرا آمـده گفتـیم … تسـلیم
باضربه هایِ قلب این دختر از این پس…
شد ساعـت کرب و بلای عشق تنظیم
آن شب ملائک یک به یک خواندند کوثر
خالـق به خـَلق الله کـرده نور تقـدیم
آئـیـنه یِ آیات کـوثـر را ببـینید
بر روی دست شاه مادر را ببینید
او آمد و شد احـسن الاحـوال تعریف
با دیدن گهواره اش شد روضه تکلیف
مداحیِّ اوکار هر ریـزه خوری نیست
باید بخـواند آسـمان این بار تصـنیف
هرکس به هر نامی که می خواهد بخواند
حـق روی قلبـم یا رقیـه کـرده تألـیف
رحمت به شیرِمادری که روضه خوان است
لعنت به هرکس روضه ها را کرده تحریف
اوچیـزی از عبـّاسِ حـیدر کم ندارد
سرنیـزه را خـَم می کند وقتی ببارد
در این حرم شد محشری با گریه هایش
شد شام و کوفه حیدری با گریه هایش
بعد از عمو سقایِ طفلان حسین است
او می کـند آب آوری با گـریه هایش
او در خـرابه شـد بلای جـان دشمن
پاشیده از هم لشکری با گریه هایش
مانند مادر شیشه ای بود و تَرَک خورد
شد در قیامت سنگری با گریه هایش
لـرزیـده با آه لبـَشْ …آلِ امـیـّه
ذکر نجـات بچه شیعه یا رقیه
ما پابه پای روضه هایش پا گرفتیم
کنـج خـرابه پایِ سـر اِحـیـا گرفتیم
ماندیم زیر دست و پای طعنه اما…
بر روی شـانه بیرق حـق را گرفتیم
عمریست مجنون و هواخواه حسینیم
پای طـبـق ماهـم دَمِ بابا گرفتـیم
چشم انتظار منتقم هستیم آری
یک چِلـِّه نذر اشک و عاشورا گرفتیم
ای انـتظار دلبـر کـرب و بلایی
عمه صدایت می زند باید بیایی
حسین ایمانی