شعر شهادت حضرت زهرا (س)
شـاهد درد
علی است شـاهد درد و بـلای زهرایش
و اوست کـوهِ غمِ جـان فضای زهرایش
سکوت شیرخدا..فاطمه..کتک.. هرگز
به جز بخـاطـر أمـر خـدای زهرایش
چه زود اجر مَودت به او عطا گردید!!
شکسته شد به خـدا.. دنده های زهرایش
چنین جسارت و بی حرمتی؟تعجب نیست
اگـر رقـم بخـورد.. کـربلای زهرایش
نگاه زخمی او مانده بر در و دیوار
هنـوز مـیشنود نـاله هـای زهرایش
به عرضِ تسلیتِ شـاه لافتـی.. حتی
یکـی نیـامده ختـمِ عـزای زهرایش
و در قبـال جفـای یکـایـک اُمّت
ندیده هیچ کسی جـز.. وفـای زهرایش
بجز دو قطره ی اشکِ خجالتم.. دیگر
نـداشتم که بِبـارم بـرای زهرایش
به طاقِ عرش..به عشقِ علی..نوشته شده است
تمـام عـالـم خـِلقت فـدای زهرایش
بـه پاس سجده شکر از ولایت مـولا
رواست این که بیُفتم به پـای زهرایش
(مهاجر) أشک ارادت بـریز پـای غزل
که مستجـاب شوی با دعـای زهرایش
محمد بنواری