شعر گودال قتلگاه

ضجّه ی آه بُنیّ

ضجّه ی آه بُنیّ

همه ی قافیه با شمر به هم می ریزد

بدنت را به خدا شمر به هم می ریزد

خواهرت پیش تو صد بار زمین می افتد

وسط معرکه تا شمر به هم می ریزد

ضجّه ی آه بُنیّ به هوا می خیزد

در همان حال و هوا شمر به هم می ریزد

خنجر کند گرفته به میان دستش

حنجر پاک تو را شمر به هم می ریزد

پنجه انداخته در گیسوی تو ای آقا

گیسویت را ز قفا شمر به هم می ریزد

ناله ی زینب کبراست خدایا بنگر

بوسه ی جدّ مرا شمر به هم می ریزد

بین گودال و لب تشنه کنار دریا

پسر فاطمه را شمر به هم می ریزد
علی حسنی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا