شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
شکر خدا زره زتنت در نیامده
شکر خدا زره زتنت در نیامده
با چنگ گرگ پیرهنت درنیامده
میخواستم که باز ببوسم لبت ولی
دیدم که تیراز دهنت در نیامده
یک دشت اکبروپدری پیرو -یک عبا
حتی زعهده کفنت در نیامده
دارم زروی خاک جگرجمع میکنم
این چند نیزه از بدنت در نیامده
با یک فزع محاسن بابا خضاب شد
حرفی زدست و پا زدنت در نیامده
برخیز جانم امده از گریه برلبم
مدیون گیسوی پریشان زینبم
قاسم نعمتی