شعر مدح و مناجات
صبر کن مرد صبور
صبر کن مرد صبور آدم اگر میخواهی
چند روزیست که از آدمیت مهجورم
گرچه مجروح گناهم ولی در این جبهه
من به جنگیدن بر نفع شما ما مورم
با همین فقر که دارم به همه فخر کنم
چون مزین شده بر تحفه ی نیشابورم
رو سیاهم بخدا خوب خودم میدانم
عفو بی حد تو کرده است چنین مغرورم
روی سجاده ی من خاک نشسته آقا
چند روزیست که دنبال نشان از طورم
معصیت کردم وهر بار نشستم گفتم
علت این است که از فیض حضورت دورم
آنقدر تابع شیطان شدم انگار که من
بر چنین کار همیشه , همه جا مجبورم
دار بر پا کن عزیزم که فقط با این کار
می توان دید که در حد خودم منصورم
سید مهدی جلالی (حبیب )