شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س)

طفلان زینب(س)

سابق از این مگر چه کسی دیده در جهان
تابیدن و ظهور دو خورشید ، همزمان

وقت نظر به صورت چون قرص ماه شان
در پشت ابرِ شرم شود مخفی آسمان

عون و محمد از همه فرماندهان سرند
کِی داشت احتیاج بیان آنچه شد عیان؟

وقت هنرنماییِ زینب سرشت ها
افتاد باز نام علی بر سر زبان

عالم حسد برد به مقام سگی چو من
از دست این دو شاه اگر گیرم استخوان

وقتی که روی خاک بدن هایشان فتاد
شد خیمه گاه سینه زن و شد دشت روضه خوان

از بس که نیزه بر تن شان بی امان زدند
چون نیزه زار شد بدن هر دو نوجوان

تا که برادرش نشود شرمسار او
زینب به خویش گفت که در خیمه ات بمان

 شهریار سنجری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا