شعر شهادت حضرت زهرا (س)
بس است جان على
شبيه برگ درختان رو به پاييزى
بخند!گرچه تو با خنده هم غم انگيزى
كه گفته از منِ دلخسته رو بپوشانى؟
از اينكه چهره نشانم دهى بپرهيزى
سكوت كرده اى اما پر از صدايى تو
نگاه هاى تو گويد ز غصه لبريزى
چقدر خيره به سقفى؟بس است جان على
چقدر گريه كنم تا دوباره برخيزى؟
حسن به گوشه اى آرام اشك ميريزد
تو هم كه بر سر سجاده اشك ميريزى…
شده عذاب دلم گريه هاى پنهانت
بخند!گرچه تو با خنده هم غم انگيزى
آرمان صائمى