شعر شهادت حضرت رقيه (س)

غـمـی جـانـکـاه

امـشـب به دل درد و غـمـیجـانـکـاه دارم

خـــورشـــیـــد روینـــیـــزه را در راه دارم

مـات رخـش در کـنـج ایـنویـرانـه هـسـتـم

صــحـبـت بـه لـکـنـتبـا  سـر آن شاه دارم

بــهــر پـذیــرایــی راســتشــاه بــی تــن

بــرلــب به جــای خــنـــدهتـــنـــها آه دارم 

رنــج سـفـر را بـا تـومـیـگـویـم پــدر جــان

امـــــا ز گــــفــــتـــن دردلــم اکــراه دارم

از نـاقـه افـتـادم ولـی بــاکـس نـگـفـتـم ؟

دردی مــیــان اسـتـخــوانگــه گــاه دارم

قـرآن بـخـوان ای قــاری لــبتـشـنـه من

تـا شـامـیـان فـهـمـنـد مـنهـمــراه دارم

ایـن شـامـیـان گـویـی نـمـیدانـنـد بـابـا

من هــم عـمـویـی مـثـل قـرصماه دارم

آمــاده رفـتـن شـدم یـک حــرفمــانــده

آن حـــرف را بـــاشـــیـــعـــه آگـــاه دارم

من شافع صحرای محشرگشته ام چون

اذنشـفــاعــت هــمــچــو ثـارالـلـه دارم

حامد ظفر

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا