شعر شهادت حضرت زهرا (س)

فاطمیه

رسمه هر سال فاطمیه
شب آخر شب دریاس
ولی امسال شب اول
میخونیم روضه عباس

خبر اومد دست يارو
دست فاطمه گرفته
چقدر روضمون امسال
بوى علقمه گرفته

خبر اومده كه سردار
حاجتش روا شد آخر
مثل عباس سر گذاشته
به روى دامن مادر

خبر اومده زمين خورد
وارث سپاهه زينب
مرد آسمون غيرت
رفت به خیمه گاه زينب

حال مارو خوب ميدونه
هركى كربلا شناسه
گريه هاى مردم ما
شده درياى حماسه

مالك اشتر مولا
ذوالفقار رادمردى
تو بهشت ، فاطمه ميگه
خيلى خوب نوكرى كردى

غرق خون شبيه عباس
توى آغوش حسينه
تشييع پيكرپاكش
توى بين الحرمينه

اونكه جون داد تا يه امّت
توى امنيت بمونن
بايدم نمازشو تو
ايوون نجف بخونن

بخونيد بعد علمدار
روضه صاحب علم رو
جا داره همه بخونيم
دم اى اهل حرم رو

بخدا بهشت چشماش
سر پناه خیمه ها بود
چه گریزی بهتر از این
دستش از بدن جدا بود

هرچقدرم اربااربا
بدنش اومد دوباره
ولى از علقمه ارباب
تن نمونده بود بياره

اربا اربا شدنش رو
پاى عاشقى بذاريد
جوونا براى جسمش
بريدو عبابياريد

شايد اون لحظه آخر
ذكر يا فاطمه گفته
بدنش چقدر بوى
در نيم سوخته گرفته

‎تن چاک چاک این گل
‎ما رو میبره به مقتل
‎امام زمان ببخشه
‎روضه بازه شب اول

‎خون گرفته بود تنش رو
‎تا که عریان نشه جسمش
‎چقدر پاشیده از هم
‎حق داره قاسمه اسمش

کشته دور از وطن رو
دست فاطمه سپردن
دلامون رفت ته گودال
که غریب گیرش آوردن

رو لباش شكر خدا كه
رد خيزران نيفتاد
دستش افتادو عقيقش
دست ساربان نيفتاد

به لباس پاره پاره ش
انبيا سلام كردن
همه به اهل و عيالش
خيلى احترام كردن

زدنش ميون آتيش
ولى غارتش نكردن
ده نفر زير سم اسب
هتك حرمتش نكردن

محمد جواد پرچمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا