شعر وفات حضرت خديجه (س)

فدایِ خدیجه ایم

ما تا خُدا خُداست فدایِ خدیجه ایم
مشغولِ ذکر و مدح و ثنایِ خدیجه ایم
عُمری ست سر به راهِ ولایِ خدیجه ایم

(شُکر خدا که تحت لوایِ خدیجه ایم)
(بعد از هـزار سال گدایِ خدیجه ایم)

وقتی عِناد وَرزیِ دشمن مُبرهن است
مارا هدف مشخّص و تکلیف،روشن است
تا حفظ اعتقاد کنم ، شعر ، جوشن است

(مِهرش نتیجه ی دهه ی اوّل من است)
(ما یک دهه تمام برای خدیجه ایم)

در آسمان حائر او گریه می کنیم
با گریه های زائر او گریه می کنیم
در بیت های شاعر او گریه می کنیم

(ده شب فقط به خاطر او گریه می کنیم)
(ما پیشواز روز عزای خدیجه ایم)

هرگز نبین که اهل ریا ، پا پی چه اَند
دنبال خط و ربط چه کس یا پی چه اَند
امروز در هوای چه ، فردا پی چه اند

(اصلاً به ما چه مردم دنیا پیِ چه اَند؟)
(ماها که در پی نوه های خدیجه ایم)

جُز او کسی که بانوی دار الرّسول نیست
غیر از خدیجه هیچ کس أمّ بتول نیست
نورش ستاره ای ست که اهل اُفول نیست

(بی مهر او عبادت عالم قبول نیست)
(ما با خدیجه،عبد خدای خدیجه ایم)

خاک رهش نباشم اگر ، خاک بر سرم
با آن کسی که نیست فقیرش نمی پرم
من خار چشم دشمن زهرا و حیدرم

(مهر خدیجه را به سر شانه می برم)
(شکر خدا که مادر زهراست، مادرم)

تضمینی از غزل استادعلی اکبر لطیفیان

محمد قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا