قربان علی طایفه و ایل و تبارم
قربان علی طایفه و ایل و تبارم
عشق علی و آل علی دار و ندارم
خورشید علی باشد و من همچو غبارم
مانند غلامان علی در پی دارم
من بی خبر از عالم و از عشق وی آگاه
دیوانه صفت نعره زنم یا ولی الله
شیران جهان اند سگ حیدر کرار
نشناخت علی را به جز از احمد مختار
بر دار علی رفت سر میثم تمّار
گفتند ملائک همگی یک صد و ده بار
پیمانه ی عشق ازلی دست علی بود
ذات احد لم یزلی مست علی بود
هستی به در خانه ی مولا زده زانو
جبریل زند صحن علی با مژه جارو
درویش به یادش بکشد نغمه ی یا هو
در بند کشید ست مرا با خم گیسو
شاهان جهان جمله گدایند و علی شاه
جان دو جهان باد فدای اسدالله
هر کس که علی دوست شده خانه اش آباد
ممنون خدائیم که مهرش به دل افتاد
هرگز نرود مهر علی از نظر و یاد
با حب علی مادرمان شیر به ما داد
ما تا ابد الدّهر گدای در اوییم
تا هست خدایی خدا نوکر اوییم
دارند رسولان همگی غبطه به جاهش
خورشید چراغی ست کنار رخ ماهش
چون لنگه ی کفشی ست جهان پیش نگاهش
بالا برود هر که نشیند سر راهش
باید که فقط از وجناتش بنویسم
تا هست نفس از حسناتش بنویسم
ما بنده ی عشقیم و علی بنده نواز است
تا کوی علی هست به جنت چه نیاز است
باب کرم و جود علی بر همه باز است
او قبله ی عشّاق به هنگام نماز است
شأنش به خداوند قسم برتر از این هاست
آگه ز مقامات علی حضرت زهراست
ابراهیم لآلی