شعر ولادت حضرت زهرا (س)
قلم زدم به مرکب کنار این فانوس
قلم زدم به مرکب کنار این فانوس
برایتان بنویسم برای اقیانوس
نفس برای شما خرج می شود بی بی
نفس نفس شده این جا کنارتان محبوس
خدیجه خرج حضور شما که اُمّ اَبی
خدیجه ها همگی آمدند بر پابوس
هر آن که اسم خودش را نهاده بود ابتر
ز خواب ناز پرید و ندید جز کابوس
به روی بیت نبی عطر یاس می بارد
که خانه ها همه با عطرتان شود مانوس
بدین وسیله خدا راز خلقتش را گفت
صدای گریه ی تو با شمارش معکوس
تو آمدی مترادف کنی برای پدر
میان فاطمه و آمنه در این قاموس
تو ماورای حروفی و ماورای کلام
لغت ز درک مفاهیمتان شده مایوس
خدا نوشته خودش را علی که از این پس
برای خود بنویسد علی تو را ناموس
مدینه از برکات شما نمک خورده
مدینه حرمت نان و نمک… فدک… افسوس…
مدینه پا به قدم هایتان نمی آمد
برای عصر هجر ماند و عهد دغیانوس
مدینه برکه ی ناچیزی از معماهاست
مدینه را چه به امواج سرخ اقیانوس
مجتبی کرمی
یا علی مدد
http://alisadegh.blogfa.com/