شعر ولادت حضرت عباس (ع)

قمرانه

 

حیدرامشب دوباره بابا شد

طفلی آمد و زود آقا شد

مادریبا ادب پسر آورد

خوش به حال دل گداها شد

ازهمان بچگی مؤدب بود

نوکر بچه های زهرا شد

تا دمآخرش حسینی ماند

تا قیامت به هر دلی جا شد

“یاحسین” اولین کلامش بود

بی زبان حرف زد, مسیحا شد

دلربود از تمام دریاها

بی عصا زد به آب, موسی شد

آب هاکیف می کنند از این

پسری که رسید و سقا شد

قمرآمد به پیش پاهایش

کلِّ هفت آسمان زجا پاشد

تاببوسد جمال رویش را

فلکِ قد کشیده هم تا شد

زهره ومشتری خریدارش

خنده هایش عسل, مربا شد

تانخندیده بود ابو فاضل

خنده زیبا نبود, حالا شد!

خندهکرد و حسین هم خندید

بَه که این صحنه ها چه زیبا شد!

و خداهم ز خنده اش خندید

گرم سرمستی و تماشا شد

آن طرفپشت کفر می لرزید

بچه شیری رسید و غوغا شد

کوریچشم حرمله امشب

چشم ناز اباالادب وا شد

زردکرد و فشارِ او افتاد

تا که حرف از نبرد آقا شد!

دیگراینجا غزل کم آورده

مثنوی عهده دار معنا شد

چندسالی گذشت این آقا

شد شبیه جوانیِ بابا

حیدری,مرد, مردِ آب آور

یک طرف او, مقابلش لشکر

تاازین وَر اباالادب می رفت

دشمن آن سو عقب عقب می رفت

رفت وبرگشتِ تیغِ او می کشت

زره اش مثل مرتضی بی پشت

“یکنفر آمد و دوتا برگشت”

با هم آمد جدا جدا برگشت

خنجرشعرصه را به هم می ریخت

دست و پا و سر و قدم می ریخت

خنجرشنه, فقط غضب می کرد

و حریفش ز ترس تب می کرد

قصهآمد رسید آنجا که

ظهر روز دهم و سقا که …

حیدرآماده کرده بود او را

تا بماند برای عاشورا

آفریدهشده برای حسین

دست و چشم و سرش فدای حسین…

 داود رحیمی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. جشن ميلاد امام چارمين آمد پديد/روز وجد مؤمنات و مؤمنين آمد پديد/درّة التّاج فضيلت جوهر علم لدن/حضرت سجّاد زين العابدين آمد پديد
    میلادسید الساجدین امام زین العابدین ع مبارک باد
    ????
    ……………..
    ما منتظرانیم تا صبح ظهورش………………….???

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا