شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مادر خانه بستری باشد

مادر خانه بستری باشد
زندگی زندگی نخواهد شد
شده کابوس مجتبی این حرف
باز هم حال مادرت بد شد

باغ پاییزی است بیت علی
حال خانه چقدر غمگین است
درد شانه اگر که داشت کسی
پیرهن هم براش سنگین است

دست مادر که بی توان بشود
مو پریشان شوند اولادش
فاطمه شد کلافه از دست
شانه ای که دوباره افتادش

شده ابلیس امام مسجد شهر
شده خانه نشین حقیقت دین
آب کرده امیر خیبر را
این که خورده است همسرش به زمین

صورت از من نگیر فاطمه جان
من غریبم خودت که میدانی
کاش با تو می‌آمدم زهرا
کشته من را غم پشیمانی
بهمن ترکمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا