شعر شهادت حضرت زهرا (س)شعر شهادت حضرت محسن (ع)

مادر سادات

باز هم بوی دود می‌‌آید
فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند
مصطفی رفت و امتش دور
خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند

باز کردند دست شیطان را
بند بر دست پنج‌تن بستند
جانشین پیمبر است علی
دست او را چرا رسن بستند

آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است
گرد این خانه حرف بد نزنید
باردار است مادر سادات
بر در خانه‌اش لگد نزنید

ناله‌ی گل ز پشت در آمد
ای‌پدر، ای محول‌لاحوال
ساقه‌ام را شکست امت‌تو
غنچه‌ام شد به زیر پا پامال

مرتضی را کشان‌کشان بردند
چشم زینب ز بهت وا مانده
فاطمه رفت در پی حیدر
رد خونی از او بجا مانده

رد‌خون دید زینب مضطر
رد‌خون از زنی پسرمرده
لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب
شیر از تیر حرمله خورده

رد‌خونی که در هوا پخش است
رد‌خونی که از عبا می‌ریخت
باورش سخت، سخت‌تر آن‌که
خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت

امیر عظیمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا