رودیکهخودرافداکرددرراهدریاخدیجه ست
مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست
هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند
از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست
گر تو ابا المومنینی او مادر مومنین است
پس یا مُحمّد یقیناً کُفوِ تو تنها خدیجه ست
هر نعمتی در بهشت است جزو ثمرهای طوبی ست
زهرا که شأنش اجلّ است در اصل طوبی خدیجه ست
حوا و هاجر گواهند از هر لحاظی بسنجیم
خاتون عُقبا که زهراست خاتون دنیا خدیجه ست
او ریشه ی لیلهُالقدر او برتر از اَلفِ شَهر است
در آن مقامی که اُمِّ اُمِّ أبیها خدیجه ست
در عشق نسبت به مولا میزان اگر بوده زهرا
در وادی حب احمد معیار و مبنا خدیجه ست
آن زن که مال حلالش مانند شمشیر حیدر
دینرا نگهداشته؛عُمری سرِ پا خدیجه ست
وقتی که در حقّ حیدر او مادری کرده باشد
یعنیحقیقتجزایننیستیعنیکهحق باخدیجهست
در شهر مکه یتیمی غمگین بی مادری نیست
تاریخ وقتی نوشته اُمّ الیَتامی خدیجه ست
در روزمحشر که مردم راه گریزی ندارند
تا دست مارا بگیرند فریاد ما یا خدیجه ست
برعکس نام حمیرا که شد سزاوار آتش
اسمی که با نور حک شد در عرش اعلا خدیجه ست
ای عایشه ای خبیثه آتش بگیر از حسادت
ورد زبان پیمبر هر وقت و هرجا خدیجه ست
تبیلغ های سقیفه شکر خدا بی نتیجه ست
تا دین ما حُبّ زهراست دلهای ما با خدیجه ست
مُحمّدقاسمی