شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

محاسن پیر من

از چه مهمان محاسن پیر من بابای من

هرکجا که حرف هجران است با من می زنی

یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می کنم

بعد عمری آمدی و حرف رفتن می زنی

بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم

کم بگو ,دست از سرم بردار زینب جان برو

می روی , باشد برو در خانه ی من هم نمان

خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو

حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر

شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت

چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها

پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت

حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر

گیسو یش را بر زمین می ریخت پیش پای تو 

ناله از دل می کشید و باز مثل پشت در

استخوانش را سپر می کرد امشب جای تو

مادرم زهراست من هم دختر این مادرم

گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می کنم

حرمت گیسوی من مانند موی او بود

کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می کنم

نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون

رحم کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو

هست در یادم هنوز آن صورت سرخ و کبود

ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو

ای غریب کوچه ها ,ای حیدر بی فاطمه

مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود

در بین کوچه,بین چهل نفر آن روز هم

مادرم از پا نمی افتاد اگر قنفذ نبود

 علی اکبر لطیفیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. باسلام وخسته نباشید،
    خدا خیرتون بده که در عرصه فرهنگی تلاش میکنید.
    انشاءالله در پناه آقا امام زمان موفق باشید.
    اگه دوست داشتید به وبلاگ حقیر هم که با موضوع معرفت شناسی اهل بیت "علیهم السلام" هست یه سری بزنید.
    http://sabuo.blogfa.com
    در صورت تمایل شما بزرگوار حاضر به تبادل لینک هستم. یاعلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا