اگر که خونین خورشید هر سحر برخیزد
به آه عشاق اوست خون جگر برخیزد
به سجده میافتد هر چه هست پیش رویش
کسی که پیش پایش پیامبر برخیزد
به حکم قرآن باری خبر علی بود آری
خوشا کسی که هر صبح با خبر برخیزد
امام مطلق باشد. بدان مع الحق باشد
علی اگر بنشیند، علی اگر برخیزد
قسم به بدر و خیبر، به ذوالفقار حیدر
کجا کسی غیر از او پی خطر برخیرد
جهنم احزاب است یا اُحُد باکش نیست
کسی که حصن الله است بی سپر برخیزد
کنار دستش عباس عزم میدان کرده
چه صحنهای شد خورشید، با قمر برخیزد
جدا جدا افتادم اگر میان میدان
به پیشگاهت جسمم بدون سر برخیزد
دو پای شعرم لنگ است بیش از این ماندن را
تو مرحمت فرمودی که بیشتر برخیزد
بگو به شاعر هر جا که طبعت از پا افتاد
بگو علی میبینی که شعر تر برخیزد
حسین صیامی